ولی در طراحی بوستانهای شهری همچنان سبکهای اروپایی بیشتر مورد توجه شهرداریها قرار دارد.
براساس گزارشی که چندی پیش در همین صفحه چاپ شد، حتی سبکهای دشوار، پرهزینه و نهچندان زیبایی همچون باغ سنگی ژاپنی چندین مورد طی سالهای اخیر در تهران و شماری از شهرهای بزرگ کشور اجرا شده است، اما عجیب است که همچنان عناصر اصیل و زیبای باغ ایرانی با بیتوجهی شهرداریها روبهرو است. این نوشتار به همین مناسبت اشاره دارد به شماری از مهمترین ویژگیهای طراحی باغهای ایرانی.
نمایه عشق ازلی
آرتور پوپ، کسی که حدود پنجاه سال با هنر ایران سر و کار داشت و بنا به وصیتش در اصفهان دفن شد، مینویسد: «عشق ایرانیان به درخت، آب و گل به عشقی ازلی تبدیل شد که در باغ ایرانی تجلی یافته است.» و در جای دیگری میگوید: «در گوشه ذهن هر ایرانی، باغی نهفته است.»
در واقع عشق ایرانیان به آب و درخت و گل، از باغ محیطی مقدس ساخت. اینجا مکانی است که از رابطه میان انسان و طبیعت سخن میگوید. این باغ حاصل اندیشهای است که آب را از لایههای پنهان زمین کویر، فرسنگها هدایت کرده تا از چشمهای در میان انبوهی از درختان آشکار سازد. باغ ایرانی گاهی در حیاط کوچکی از خانهای، زمانی در صحن و حیاط مسجدی و گاهی در چهارباغ شهری یا باغ- شهری پدیدار میشود.
باغ در ایران رهآورد تمدن پرمایه آن است. تا آنجا که تجلی آن در هنرهایی همچون شعر، خوشنویسی، کاشیکاری، فرشبافی، نگارگری، معماری و حتی در طرحریزی شهرهایی چون قزوین و اصفهان و شیراز دیده میشود. باغ ایرانی از آن نمونههای زنده تمدن ایرانی است که به بقیه جهان و دنیای اسلام هم صادر شده است.
اصولاً چهار سبک اصلی در باغآرایی وجود دارد: باغ ایرانی، باغ ژاپنی که عقاید مذهبی و بینشهای فلسفی بر آن حاکم است، باغ کلاسیک که موطن آن انگلستان و فرانسه است و باغ مدرن آمریکایی که تلفیقی از سه باغ یاد شده با گرایش به حجمسازی است.
اگر قرار است در مورد باغ، آن هم باغ ایرانی سخن بگوییم بهتر است از واژهای که از ایران زمین به سایر سرزمینها و تمدنها سرایت کرد، صحبت کنیم. در زمان هخامنشیان «پایری دئزه»ها باغهای بزرگ و باشکوهی بودند که دارای شهرت بسیار بودند. از قول مورخان یونانی، آنها مکانهایی بودند با درختان انبوه و تناور که آب در میان آنها روان بود و چارپایان بسیار در آنها پرورش مییافتند. کما اینکه باغ سنگی، عنوانی است که بعضی از مورخین به تخت جمشید دادهاند.
زیرا هرکدام از ستونهای کاخهای تختجمشید میتواند نماد یک درخت باشد و همچنین نقش درختان سرو و نخل و گلهای نیلوفر و دوازدهپر در آن بهوفور دیده میشوند. یونانیان لغت «پرادیزس» را از «پایریدئزه» برداشت کردند. «پردیسو» در زبان اکدی، «پردس» در عبری و «پاردس» ارمنی نیز از همین کلمه اوستایی ایرانی آمده است.
بعدها کلمه «فردوس» که دو بار هم در قرآن آمده از دین یهود از زبان عبری به اسلام رسید. فردوس که بنا بر اظهار دهخدا به معنی «بهشت» و «بهترین جای در بهشت» است از نظر مفسران قرآن معنی باغ و بستان میدهد.
واژه «پایریدئزه» که در اوستا دو بار از آن ذکر به میان آمده، خودش از دو جزء ترکیب یافته و به معنای «درختکاری و گلکاری پیرامون ساختمان» است؛ یعنی همان چیزی که نمایانگر باغ ایرانی است. گویا واژه «باغ» در زبان پهلوی به همین شکل "Bagh" بهکار برده شده و در زبان ایرانی باستان هم با تلفظ Baga به معنی بخش، تقسیم و زمین زیر کشت است.
عناصر باغ ایرانی
عناصر باغ ایرانی به عناصر اصلی و فرعی تقسیمبندی میشوند. عناصر اصلی زمین، آب، گیاه و فضا هستند. هنگامی که این چهار عنصر در منظومه فکری معماری ایرانی و با چارچوب مفهوم و ایده باغ در کنار هم قرار میگیرند، باغ را به شکل بسیار هوشمندانهای پدید میآورند.
زمین: موقعیت، شکل، جنس خاک، شیب و قابلیت آبیاری و حاصلخیزی زمین از عوامل تعیین مکان باغ هستند.
آب: نحوه حضور آب در باغ، چگونگی گردش و حرکت آن، منابع تأمین آب، احترام به قداست آب و نحوه مدیریت و تقسیم آن در باغآرایی اثر فوقالعادهای دارند.
گیاهان: جنس و گونه، محل قرارگیری، طرح، کاشت، زیبایی منظر، سودمندی (محصولدهی، سایهاندازی،...) و حفاظت از باغ در مقابل عوامل طبیعی از مسائلی بودند که بنا بر آنها نوع گیاه در باغ ایرانی تعیین میشد.
فضا: نظم هندسی و کرتبندی زمین به همراه وجود بناهایی همچون کوشک، فضای معماری ایرانی باغ ایرانی را شکل میدهد.
بعضی از ارکان دیگر باغ ایرانی
حصار اطراف باغ: با توجه به روحیة درونگرایانه ایرانی، یکی از اصول معماری ایرانی درونگرایی آن است. باغها نیز از همین موضوع تبعیت کرده معمولا دورتادور آنها با دیوار محصور شده است.
این مسأله علاوه بر ایجاد یک حفاظ، باعث میشود که وقتی انسان از فضای بیرون باغ به داخل آن وارد میشود، فضایی متفاوت را ببیند. این اختلاف بیرون – اندرون به همان بینش فرهنگی دوگانه ظاهر – باطن برمیگردد. شاید یکی از فرقهای اساسی باغها و پارکها همین حصارهای اطراف هستند که امروزه شاهد آن هستیم که پارکها جایگزینی برای باغها میشوند.
تقسیم به چهار (چهارباغ)
چهار نشان دهنده چهار جهت اصلی، چهار فصل سال، چهار عنصر، تعداد اضلاع مربع که نماد زمین و مکان است، بازوهای صلیب و همینطور نماد نظم و عقل و اندازه و عدل است.
در بعضی از فلسفهها، چهار رود از مرکز بهشت جاری میشوند که نشانه زندگی جاوید و باروریاند. بهشت آرمانی قرآن هم، باغی با چهار قسمت و با چشمهای در مرکز آن است.
مرکز باغ: در بعضی از نمونههای باغ ایرانی، در مرکز باغ یک حوض و عمارت کوچکی قرار دارد.
کوشک: عمارتی است معمولا با هشت در که در هر طرف آن گشوده میشوند. این کوشکها محلهایی بودند که امرا و شاهان از میهمانان خود در باغ پذیرایی میکردند. نقشه این کوشکها یا چهارگوش و یا هشتگوش است.
در جلوی کوشک باغ معمولا یک استخر به شکل مربع یا مستطیل وجود دارد. استخرهای گرد پیش از اسلام و اوایل اسلام معمول بوده، ولی بعدها به کار نمیرفته. شاید این موضوع بر مبنای این تفکر است که بهشت مستطیل شکل است. حوضهای بیضوی کمتر دیده میشوند و اعتقاد بر این بوده که آب در حوض بیضی زودتر گندیده میشود.